English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6822 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
incandescent metallic oxid cathode U کاتد اکسید فلزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oxide coated cathode U کاتد اکسید اندود
oxide cathode U کاتد اکسید اندود
metallic oxide semiconductor U نیمه هادی اکسید فلزی
complementary metal oxide semiconductor U نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
zinc oxid U اکسید روی به فرمول ZnO اکسید دو زنگ
ball bearing U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter U پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
birdcage U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
cathodes U کاتد
cathode U کاتد
k U کاتد
plate U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
filamentary cathode U کاتد افروزهای
dispenser cathode U کاتد جبران گر
emission efficiency U بازده کاتد
dynode U کاتد ثانوی
ionic heated cathode U کاتد یونی
sputtering U کاتد پرانی
thermionic cathode U کاتد گرم
incandescent cathode U کاتد ملتهب
filament cathode U کاتد افروزهای
mercury pool cathode U کاتد جیوهای
coated cathode U کاتد اندوده
cathode region U پهنه کاتد
grid bias resistance U مقاومت کاتد
cathode sputtering U کاتد پرانی
cold cathode U کاتد سرد
directly heated cathode U کاتد افروزهای
coaxial cathod U کاتد متحدالمرکز
pool cathode U کاتد مایع
arc cathode U کاتد جرقهای
cathode border U مرز کاتد
anticathode U انتی کاتد
hot cathode U کاتد گرم
arc cathode U کاتد قوسی
hot cathode U کاتد ملتهب
virtual cathode U کاتد مجازی
activation of a cathode U تحریک کاتد
cathode dark space U فضای تاریک کاتد
crookes dark space U فضای تاریک کاتد
incandescent cathode lamp U لامپ کاتد ملتهب
heater cathode U کاتد با رشته گرمساز
hot chathode rectifier U یکسوکننده با کاتد گرم
cathode glow U فضای روشن کاتد
hittorf dark space U فضای تاریک کاتد
b scope U صفحه کاتد رادار
photo electric cathode U کاتد نور- برقی
incandescent cathode discharge U تخلیه کاتد ملتهب
activated cathode U کاتد فعال شده
hot cathode tube U لامپ با کاتد داغ
copper oxide U اکسید مس
oxides U اکسید
oxide U اکسید
oxyde U اکسید
gas triode U لامپ سه قطبی با کاتد داغ
cathode heating time U مدت گرم سازی کاتد
grid cathode capacity U فرفیت بین شبکه و کاتد
indirectly heated cathode U کاتد با رشته گرم ساز
hot cathode gas triode U لامپ سه قطبی با کاتد داغ
acid oxide U اکسید اسیدی
caustic lime U کلیسم اکسید
oxidant U اکسید کننده
oxidation film U قشر اکسید
copper oxide rectifier U یکسوکننده مس- اکسید
calcium oxide U کلسیم اکسید
oxidizer U اکسید کننده
calx U کلیسم اکسید
benzophenone oxide U بنزوفنون اکسید
burnt lime U کلیسم اکسید
alumina U اکسید الومینیوم
minium U اکسید قرمز
aluminum oxide U اکسید الومینیوم
oxide skin U پوسته اکسید
zirconium oxide U زیرکونیم اکسید
refractory oxide U اکسید نسوز
yttrium oxide U ایتریم اکسید
limes U کلسیم اکسید
lime U کلسیم اکسید
dioxide U دارای دو اکسید
zirconium dioxide U زیرکونیم دو اکسید
ytterbia U ایتربیم اکسید
ytterbium oxide U ایتربیم اکسید
yttria U ایتریم اکسید
zinc oxide U اکسید روی
refractory oxide U اکسید دیرگداز
ferrous oxide U اکسید فرو
silica U اکسید سیلیسیوم
carbon dioxide U دی اکسید کربن
gas tetrode U لامپ چهار قطبی با کاتد داغ
spatalite U اکسید قرمز روی
oxidation coefficient U ضریب اکسید شوندگی
red zinc ore U اکسید قرمز روی
zincite U اکسید قرمز روی
tutty U گرد اکسید دو زنگ
ruby zinc U اکسید قرمز روی
oxide skin U قشر نازک اکسید
red oxide of zinc U اکسید قرمز روی
alumina U گل پاک یا اکسید الومینیوم
hypercapnia U افزایش کربن اکسید در خون
arsenic U اکسید ارسنیک بفرمول 3O2As
oxymercuriation U اکسید جیوه دار کردن
oxydizing agents U مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
goethite U اکسید اهن معدنی ئیدرژن دار
photochemical oxidant U اکسید کننده نور شیمیایی اکساینده فتوشیمیایی
dry ice U یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
triode U شیر ترمویونیک یا لامپ خلاء دارای سه الکترود کاتد اند وشبکه کنترل
phototude U لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
mos U نیمههای اکسید آهن جایگزین . طرح و سافت مدار مجتماع
oxide U اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
to trap something [e.g. carbon dioxide] U چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
oxides U اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
oxide U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxides U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
hyperventilation U تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
parkerizing U عملیاتی که در ان فلز درمحلولی از اسید فسفریک ودی اکسید منگنز داغ شده وسپس در روغن غوطه ورمیگردد تا از خوردگی فلزجلوگیری گردد
decarburizing U گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
cladding U اب فلزی
bimetallic U دو فلزی
metal rule U خط کش فلزی
metallic U فلزی
metalloid U فلزی
monometallism U یک فلزی
metal coat U روکش فلزی
armature U میله فلزی
hard ware U فروف فلزی
ladder scaffold U داربست فلزی
hollow ware U ادوات فلزی
lapping head U سمبه فلزی
marlinspike U پاروی فلزی
gratling U نرده فلزی
elephant shelter U پناهگاه فلزی
metal ware ضرف فلزی
metal lamp U لامپ فلزی
metal industries U صنایع فلزی
flitter U پولک فلزی
metal lath U شبکه فلزی
metal ornament پولک فلزی
bimetallic wire U سیم دو فلزی
bimetalism U سیستم دو فلزی
brummagem U مسکوک فلزی
metal spraying تزریق فلزی
metal ware آلات فلزی
carcase U اسکلت فلزی
scaffolds U داربست فلزی
clasps U گره فلزی
clasping U گره فلزی
clasped U گره فلزی
clasp U گره فلزی
shim U لایی فلزی
strategic concentration by rail U نشرمسکوکات فلزی
straps U تسمه فلزی
strap U تسمه فلزی
sheet piling U سپر فلزی
titanium U عنصر فلزی
protective plating U حفاظ فلزی
scaffold U داربست فلزی
metal U فلزی کردن
galvanizes U اب فلزی دادن
galvanize U اب فلزی دادن
galvanising U اب فلزی دادن
galvanises U اب فلزی دادن
galvanised U اب فلزی دادن
pannikin U فنجان فلزی
buckles U تسمه فلزی
buckled U تسمه فلزی
sheets U ورق فلزی
sheet U ورق فلزی
metal rod میله فلزی
cleat U تسمه فلزی
cabled U طناب فلزی
cable U طناب فلزی
wire mesh U شبکه فلزی
try square U گونیای فلزی
truss bridge U پل اسکلت فلزی
buckle U تسمه فلزی
metals U فلزی کردن
metals U جسم فلزی
metal جسم فلزی
thimble eye U چشمی فلزی
tip staff U عصای سر فلزی
ribbons U نوار فلزی
ribbon U نوار فلزی
locker U کابینت فلزی
thimble U چشمی فلزی
thimbles U چشمی فلزی
metallic bond U پیوند فلزی
metallic paints U رنگهای فلزی
metallic circuit U مدار فلزی
metallic conduction U رسانش فلزی
metallizo U فلزی کردن
metallic soap U صابون فلزی
metallic currency U پول فلزی
metallic packing U پوشش فلزی
metallic packing U لایی فلزی
Recent search history Forum search
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1ferric hydroxide
0coopling
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com